ミ★ミبــــــازی روزگــــارミ★ミ | ||
|
قـلمم راست بـــایـست! واژه هـا ...گوش بـه فــــرمـان قلـم! همگی نــظم بگیرید، مـودب بــــاشید! صــاحب شعر عــزیــزی است بــه نــــــام «مـــادر» امشب از شعر پـرم،کـو قلـم و دفتر من؟! آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نـگو... تــک و تــنهـا و غـریبــم! تــــو کجــــایی مــــــادر...؟! آنقَدَر حسرت دیدار تــو دارم که نـگو... بسکه دلتنگ تــو ام ،از سر شب تا حالا... آنقَدَر بـوسه به تصویر تـــو دادم که نـگو... جــــانِ من حــرف بـــزن! امـــر بـــفرمـــا مــــــــادر.. آنقَدَر گوش بـه فـرمان تو هستم که نـگو... کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست آنقَدَر بی تــو در این شهر غریبم کـه نگو... مـــــــــــادر ای یـــــــــــاد تــــــــو آرامش مــن...! امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟! جـــانِ من زود بـــیا... بغـــلم کن مــــادر...! آنقَدَر حسرت آغــوش تـو دارم که نـگو... مــــــادرم...مــــــادر خــوبـــم... بـــه خـدا دلتنگم! رو به رویم بِنِشینی کافیست، همه دنیا به کنار... گرچه از دور ولی،دست تو را میبوسم نــه شـعار است ،نــه حــرف! آنقَدر خـاک کف پـای تـو هستم کـه نـگو ...مــــــادر ♥
نظرات شما عزیزان: رهگذر
ساعت1:12---31 تير 1394
چقدر لحظه های بی تو بودن سخت میگذرد …
چقدر فاصله و دوری زجرآوره … دوست داشتم اینجا بودی … کنارم ، نزدیک من … هوای دلمی … حداقل میدونستم زیر آسمون شهرمی … هوای من هوای تو هم هست … اینجوری احساس نزدیکی بیشتری میکردم … شاید اونجوری این دل بهونه گیر … کمتر بی قراری میکرد … دلم لک میزنه برات ، برای مهربونیات … کاش فاصله ها وجود نداشتن … کاش نبودنت حس نمیشد … رهگذر
ساعت1:12---31 تير 1394
پاسخ:ممنون پاسخ:ممنون از حضورتون
امشب تمام گذشته ام را ورق زدم …
پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ، دلتنگی افسرده ، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن …. چیزی نیافتم . نفرین به بودن وقتی با درد همراه است…
نم کشیده ام بر دیوار اتاق…
بس که لحظه های دور بودنت را ، قطره هایی از باران دلتنگی باریده ام روی آن به یادگار …
واژه هـــایم رنـــگ بــاران دارد…
وقتـــی از تـــو مــی نویســم،قلبــــم خیـــس دلتنـــگی اســــت… وچشمــــانم طـــوفــــانی؛ چـــه زود بــا هــم بــودنمـــان خـــاطــره شد… وکـــاش خـــاطـــره هــامـــان بــی رنــگ نشــونـــد….
عالی بود اجی موفق باشی
پاسخ:مرسی گلم
بی وفا !!
ایـن روزهـا نـه مـجـالـی بـرای دلـتـنـگـی دارم و نـه حـوصـلـه ات را.. ولـی بـا ایـن هـمـه، گـاه گـاهـی دلـم هـوای تـو را مـیکـنـد . . .
رفاقت مثلـــِ
سیبیلــِ بــهـ بعضیا نمیـــــــــــــــــاد ..... !!!
تنها که باشیــ …
خوردن قطرات باران به شیشهـ … بی قرارت می کند… بارش آرام برفــ … بی قرارت می کند… برگ ریزانــ … بی قرارت می کند… وزش نسیم بهاریــ … بی قرارت می کند… تنها که باشیــ … تمام هواهای دو نفرهـ … بی قرارت می کند…
مــَـن بـی تــو
شعـــر خــواهــم نــوشتـــ؛ تـــو بــی مـَـن چــِـه خــواهــی کــــرد؟ اصـــلا” یــــادت هَستـــ کــِــه نیستــَـمــ …؟ دلـ♥ـم خـیـلــی بــیــشــتــر از حـجـمــش پـــُر اســت ؛ پــُـر از جــایِ خــالـیِ ♥تـــو♥ پــُـر از دلـ♥ـتــنـگی بـرای نگــاهِ تـــو پــُـر از خــاطـراتِ قــدم زدن در کـوچــه پــس کــوچـه هـــای شــهـر بـا تــ♥ـــو پــُـر از حــس پــرواز پــُـر از تــــــــ♥ـــــــــو ♥
يك شاخه گل به زنده اي دادن به هيچ روي قابل مقايسه با نثار كردن تاج گلي بر گور يك مرده نيست.((فونتون اورسلر))
دنیا ارزش پا کوبیدن به شکمت را نداشت ...ببخش مرا مادر
گُفتـــ بُـــرو بِمیـــر،رَفتَــ ـم... حآلـآ دآره دَربـ ـہ دَر دُنبـ ــآل سَنگِـ ـِ قَبــ ــرَم میـ ــگَـ ـرده [هــ ــہ]
خداوند برای هرکس همون قدر وجود داره که او به خداوند ایمان داره...این ....
یک رابطه ی دوطرفه ست.. (روی ماه خداوند را ببوس -مصطفی مستور)
ماهـی ِ سرخ َم
فقــط حوض ِ آبی ِ نگاه ِ تـــو سیراب َش می کنـــد! ..
خــــــــــدایا دریاب این بنده ات را…
بنده ای کہ تو خنده هاش گفت: خـــــــــــــــدایا شـــــــــــکرت !! و تو گریه هاش گفت: خــــــــدا بــــــــــزرگه !! و وقتی ادمات دلشو شکستن گفت: مــــــــــنم خدایی دارم.
برنگرد
که بر نمی گردی تو هیچوقت نمی خواهمم داشته باشمت نترس فقط بیا در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت دلم برای راه رفتنت تنگ شده است.....
شاید گوشم بدهکار نباشد اما . . .
تا دلت بخواهد قلبم ورشکسته است !
پشت سرم حرف بود
حدیث شد میترسم آیه شود سوره اش کنند به جعل بعد تفسیرم کنند این جماعت نـا اهـل
ﻟﻌﻨـــــــــــــــــﺘﯽ !!
ﺑﺒﺨـــــــــــــــــــــــ
اجی پست جدید نمیزاری؟
پاسخ:عزیزم ممنون از حضورت -چشم
هــمــیـن کـه در خــاطــرم فـکـر مـیـکـنــم
گــاهی بــیـاد مـنـی ... بـرای هــفـت پـشتــم کـافـیــست اگــر نــه مــا را چــه بــه آرزوهـــای بـــزرگ...
خیالت تخت....!!!!
که اگر روزی از کنارم تصادفا رد شدی...!!!! سعی میکنم انقدر غریبه به نظر برسم...!!!! که هوس کنی...!!!! دوباره عاشقم شوی...!!!!
به بعضیا باید گفت:
قبول شما باکلاسی... لباسای مارک دار میپوشی... اما اینو بدون گاوَم پوستش چرم خالصه صدف
ساعت19:51---7 ارديبهشت 1394
ز دلتنگی چیزی شنیده ای ..؟؟؟
مثل این است که دستت را با کاغذ بریده باشی .. زخمی نمیزند خونی نمیریزد ولــــــــی میسوزاند … عجـــــــــیب میسوزاند
انسانها عاشق شمردن مشکلاتشان هستند
اما لذتهایشان را نمیشمارند اگر آنها را هم میشمردند میفهمیدند که به اندازه کافی از زندگی لذت بردهاند … "فئودور داستایوفسکی"
بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم
سجده پس از خدا برم بر کف پای مادرم اتش پاک عشق را دامن شوق می زند در دل خام-سوز من حمد و نثای مادرم پاسخ:مرسی گلم یاقوت
ساعت23:35---6 ارديبهشت 1394
عشق یعنی با چشم بسته کسی را دیدن
و از بین همه آدم دلتنگ یک نفر شدن
با خيال ديگري ميرفت
و من ساده چه عاشقانه كاسه اي آب پشت سرش خالي مي كردم...
بــه بــعضیا بــاس گــفت :
اونــــی کـــه تـــویی عِشـــقِــش مــا بــــهش میـــگیم کِــــــشمـِـــــــش
سلام عزیز دلم
ایشالله که خوب خوب باشی خانومم خیلی خوشحالم که دوستای گلی مثل شما دارم، معذرت که این چند وقت نیمدم، اصلا وقت نمیشد بیام نت، ممنونم که به یادمون بودین پاسخ:سلام گلم،مرسی همچنین-خواهش میکنم سلامت باشین
ثانیه ها با گذشتن خود ،
تنها یک چیز را به من می فهمانند آن هم طولانی شدن غم ندیدنت ...
دستت را روی قلبم نگه دار
میسوزی … حسرت خیلی چیزها به دلم مانده
كاش چشم تو بودم
و از نگاهت دنيا را مي ديدم كاش نقش لبانت بودم تا به دستان مادرم بوسه مي زدم اي كاش قوت دستانت مال من بود تا ستاره ها را مي چيدم و در شب تاريك و تارم مي گذاشتم اي كاش پاي تو بودم تا شنهاي ساحل را حس مي كردم اي كاش مثل تو بودم عاشقي مثل خودم داشتم و اي كاش... پاسخ:متن زیبایس-مرسی داداشی
در ایـن دیــار کـه همـه یـاران با خنجر نامردی تیشه به ریشه ام زده اند ،
تنها نگاه خمار توست که گویای تمام زندگی من است ، تمـــــام زنـدگـیــم در یـــک نـگـاهــت خــلاصـه می شـود ، زندگیم را از من مگیر در کوچه سار خوشبختی گم می شوم ، اگــر دســــــتت را بـــر چشمــــان پـر از بــــارانـــم بـکـشی ...
کنار آشیانه تو آشیانه می کنم
فضای سبز آشیانه را پر از ترانه می کنم يکی می پرسد برای چه تو زنده ای ؟؟؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم سلام آبجي گلم - اميدوارم لبت هميشه خندون باشه پاسخ:سلام مرسی داداش-همچنین سلامت باشین
دلم تنگ است . . . دلم براي كسي تنگ است كه زيبايي روح را مي ستايد
مهرباني را دوست دارد گذشت را مي فهمد سادگي را زيور مي داند وفا را گوهر دلم براي كسي تنگ است كه چشمان خيس از اشك را مي بوسد و با سر انگشت مهربانش آبي آسمان را نشان مي دهد كسي كه به خاطرم آفتابي مي شود . . .
بهترین ترانه رو من از چشمای تو می سازم
تو غمار زندگیمون تو نباشی من می بازم اگه باشی در کنارم با تو من مالک دنیام بی خیال غربت و غم چشم به راهت رو به فردام مثل آسمون که تنها امیدش چندتا ستاره است دیدن برق نگاهت واسه من عمر دوباره است هر سر انگشت تو یعنی قصه ی خوب نوازش هر نگاه عاشق تو غزل آبی خواهش جاده های مهربونی میگذره از تو نگاهت روشنه شبای تارم با خیال روی ماهت
چشمانم منتظرست
برگرد رو آوردنم به تو از روي نيازست نياز مهر از كاروان سفر عشق پرسيدم كجاست راه نورد مهر من اشاره اي شد به خورشيد جاي قدمت گلهاي سرخ عشق روييده گلهاي سرخ را تا آسمان چشمت چيدم اما تو را در نيافتم انتظار ديدنت مرا ديوانه كرده در كنج دلم غم لانه كرده ضربان قلبم از حركت ايستاد منتظر ماند تا صداي نفست را بشنود تا تو را پيدا كند اما هر چه مي گردم گمشده ام را نمي يابم برگرد برگرد تا هرچه دارم برايت رو كنم برگرد تا . . .
یکی از چیزایی که آدمو خیلی داغون میکنه اینه که
یه پسر با دماغ عملی و ابرو برداشته و سه تیغه بیاد بگه : خیلی چاکرم داداش آخه این چه حرفیه میزنی ؟ تو باید بگی : میســـی عــسیسم یکی دو روزه مامانم رفته مسافرت امروز هوس خوراکی کردم هرجارو گشتم هیچی پیدا نکردم ! فقط توی کابینتا یه سری قوطی بود که با ماژیک روش نوشته بود : نخورید ؛ مایع ظرفشویی نخورید ؛ سمِ گلدون نخورید ؛ جرمگیر توالت زنگ زدم به مامانم گفتم دایی و زن دایی اومدن چیکار کنم ؟ گفت در کابینتو باز کن اونیکه علامت مرگ داره توش آجیله اونیکه نوشته مرگ موش ، توش گزه اونیکه نوشته صابون ، توش شکلات! رفیق بى کلک مادر ؟؟
میــدونــی مثـــــــــــه چی مــیمــونــی ؟
آنـــچـــــه گــــــذشـــــــت یــــــــــــــک ســــریـــال تــکــــــراری شـــــدی بــــــــرام نــمــیــخــــوام ببینــمــــــــــت
بـــــــــــعـــــﻀــــــــــ
⇙ ســــــــــــــــــــلامــــــ ــتــــــیِــــــــه
خــــــــــــــــــــاطـــــ ـــــــــــــــــــــــرش کــــه هــــمـــــه چــــیــــمـــــــــو دادم بــــــــــخـــــــــــــــــا طـــــــــــــــــــــرش
زیبــــاتریـלּ ωـتایش
نثــــار ڪـωـــے ڪــــہ ڪـــاـωـتے هایم را میـבانـב وبــازهـَـــم בوωـتـَــم בارב
کل دنیا هم بگویند دوستم دارند فایده ندارد
اما دوستت دارم های تـــــــــــــو چه غوغایی می کند ؟! یاقوت
ساعت1:13---4 ارديبهشت 1394
دست سرنوشت را …
بـایـــــــد قطــــــــع ڪـــــــرد … او دزد ” آرزوهـــــــای ” مـن اســــــت |
|
[ : بازی روزگار ] [ ] |